پنج شنبه بیستم آبان نود و نه با اسماعیل آذری نژاد فعال فرهنگی که از این روستا به آن روستای استان کهگیلویه و بویر احمر میرود و بین کودکان قصه خوانی و کتابخوانی را ترویج میکند. گفتگویی زنده کردم.با آذری نژاد درباره عدالت آموزشی و تبعیض آموزشی صحبت کردم. از او پرسیدم پیش از هر چیز سطح تبعیض در روستاهای کهگیلویه و بویراحمر را در چهل و دو سالگی انقلاب برایم توصیف کند. پس از آن از آذرینژاد درباره «امید» صحبت کردم. از او پرسیدم وقتی عمق محرومیت را میبیند و وقتی میداند در بهترین حالت تلاش فردی مثل او مثل بیرون ریختن یک سطل آب از یک دریاچه است ، اصلا با چه امیدی از خواب بلند میشود و با چه امیدی پروژه اصلاحیاش را دنبال میکند؟ همینطور از او پرسیدم آیا هرگز ناامید نمیشود و به شک نمیافتد که محرومیت زدایی وظیفه دولت و نظام است و اصلا در توان این فرد و آن فرد نیست ؟ و در نهایت از آذرینژاد خواستم که تفاوت نگاهش با کارهای خیریه را توضیح دهد و بگوید چرا در چند سال اخیر یکی از منتقدین خیریهای شدن وضعیت کشور بوده است. .دعوتتان میکنم یک ساعت از سیاست روزمره و از دعوای چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب و اپوزیسیون فاصله بگیرید تا با هم به تصویر بزرگتر فکر کنیم و سوالاتی کلی تر درباره تبعیضهای موجود و چگونگی اصلاحشان بپرسیم.