نمی دونی چقدر دلتنگتم زودی برگرد منتظرتم که دوباره با هم تو کافه های باغ آب و آتش قرار بذاریم یادش بخیر روزی که رفتیم خونه ی دوستت نذاشتی اون پسره به من دست بده
یادش بخیر اون روزی اون پسره تو خیابون بهم تیکه انداخت تو زدیش یاذش بخیر اون روزا که بت هم خوش می گذروندیم اما الان من موندم و یادت