در یک روز عادی در شهر اردبیل، یک ساندویچی محلی موتورش را جلوی فروشگاه پارک کرده بود. او به سرعت داشت کار خود را به پیش میبرد که ناگهان یک دزد بیرحم از پشتش به موتورش پا کرد و در چند لحظه به سرعت فرار کرد. ساندویچی به شدت متأسف بود و تلاش کرد اما بنا به دست نیافتن دزد، هیچ توفیقی نداشت. این سرقت سریع و آسان باعث تحسر و ناراحتی او شد و این خبر سریعا به دست مردم شهر رسید و بسیاری متأسف و دلسرد شدند.