your browser not support this video

امام آمد، امامی که نه برگشت می شناخت و نه توقف، مقدماتی راهی را هم که در پیش گرفته بود از قبل فراهم کرده بود با دلی سرشار از خلوص و ایمان و با برهانی بُرنده علیه رژیم ستم شاهی در دلش دژی بنا کرده بود از صبر و توکل و امید. با سالها خستگی از رنج تبعید و فراق و با دلی پرامید و قدم هایی استوار و کوله باری از عزت و شرف بر دوش، امام خود جلودار شد ابراهیم وار تبر بر دوش گرفت و بُت های طاغوت زمانه را در هم شکست و لبخند عزت و شرف و ایمان را بر لبان مردم نشاند. امام ثابت کرد که حراست از ارزش های انقلاب تکلیف مردمانی است که با ذوق و شوق و از جان دل با خدا معامله می کنند و از مرگ نمی هراسند امام آيه‌ هاي توانايي انسان را نوشت و سرود قدرت ايمان را نواخت با دلی سرشار از ایمان و خدمت به مردم لباس عزت و شرف و استقلال و آزادی جمهوری اسلامی را برای مردم ایران به ارمغان آورده بود، مردمی که مریدان واقعی راه امام راحل اند و هرگز به زنجیرهای گذشته بر نخواهد گشت. بزرگ رهبری آمده بود که همیشه خود را در محضر خدا می دید، استقلال و منیَتی نه برای خود و نه برای دشمنان خدا نمی دید، برای قدرتمندان جهان کمترین حیثیتی قائل نبود لذا نه می ترسید، نه مأیوس می شد و نه هرگز دچار غرور می گشت، او ایمان داشت این انقلاب با اراده و کمک خداوند مکانی برای ظلم ستیزی و حمایت از مظلومان و مبارزه با ظالمان است تا به مومنان بشارت دهد و به ظالمان هشدار. تهران و همه شهرها و روستاهای ایران همهمه خون بود و گلوله، خیابان هایی که به آتش کشیده شده بودند و دیوارهای سوراخ شده از گلوله های سُربی طاغوت زمان، جوان هائی که هر لحظه در خون خود به خاک می افتادند، شهدائی که عاشقانه در کف خیابانها نگاهشان به افق خیر شده بود و با خود می گفتن