متن اهنگ علیرضا خان به نام باران بزن:
ای یار سفرکرده سلامت سفرتو
ای کاش که نگیرد پر غصه به پر تو
قلبت خانه ام شد که برایم تو بمانی
اما به سرت زد هوس خانه تکانی
باران بزن باران بر این من بی جان
جانی به تن باقی نمانده
باران که می بارد گریه عالمی دارد
چیزی ز من باقی نمانده
خواستم عاشقت کنم ولی نشد
مثل سابقت کنم ولی نشد
نشد فراموشت کنم نه نشد
نه نشد
از تو مانده زخم کهنه یادگار
جان من به لب رسید از انتظار
ای چشم منتظر به راه یار ببار
ببار