your browser not support this video

چنان داغت مرا غمناک کرده که دست من تورا در خاک کرده به جایت زینب مظلومه تو غبار غم زرویم پاک کرده کنار تربتت اندر دل شب بود نام تو زهراجاری از لب به خانه تا روم با دیده تر کشد ناز مرا مظلومه زینب تمنای دل زینب همینه که روی زانوی مادر بشینه الهی این چه درد بی دوائی است که دختر روی مادر را نبینه تو که رکن تمام کائناتی چرا با کودکان کم التفاتی گمانم قبل تو زینب بمیره شنیده ناله عجل وفاتی