خلاصه داستان:
شاید خاطره انگیز ترین و به یاد ماندنی ترین کارتون دوران کودکی همه ما همین کارتون پینوکیو باشد این کارتون بر گرفته از داستانی ایتالیایی نوشته “کارلو کلودی” بود. ماجرای پیرمردیه (پدر ژپتو) که برای اینکه از تنهایی در بیاد با چوب یک عروسک میسازه و نامشو پینوکیو میذاره و فرشته مهربون بهش جون میده. این بچه خیلی ساده و زود باوره و توی بیشتر قسمتهاش روباه مکار و گربه نره سرش کلاه میذارن.
داستان در مورد پیرمرد نجاری است که بچّهای ندارد و تنهاست. پدر ژپتو بههمراه یک گربه و دارکوب که با درست کردن اشیاء چوبی امرار معاش میکند. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم پینوکیو باور میکند که کودکی دارد. فرشتهای مهربان وقتی متوجّۀ آرزوی قلبی پیرمرد میشود، با زنده کردن عروسک آرزوی پیرمرد را برآورده میکند. مدّتی میگذرد، پدر ژپتو پینوکیو را مثل تمام کودکان به مدرسه میفرستد. پینوکیو در راه مدرسه از روی سادگی و خوشقلبی گول روباه مکار و گربه نره را میخورد و بهتماشای نمایش خیمهشببازی میرود.