من موندم وقتی داشتن شانس پخش میکردن من کدوم گوری بودم آخه جرا باید کلاس این بامن یکی باشه ایشش
کوکی اومد و کنار من نشست و تهیونگ رفت روی صندلی تکی فقط داشتم نگاش میکردم آخه آدم انقدر پررو
کوکی : نگاه داره ؟
ا/ت : دیدن خر صفا داره
کوکی پوزخند زد که این بیشتر عصبیم کرد اومد روشو کم کنم که معلم اومد تو و نتونستم کاری کنم
کوکی زیرلب گفت : دماغ سوخته خریداریم
ا/ت : ی دماغ سوخته ای نشونت بدم پسره .