خلاصه داستان:
کاتری (حنا) با پدربزرگ و مادربزرگش در مزرعه ای در فنلاند زندگی می کند و منتظر مادرش که برای شغل از فنلاند به آلمان رفته و کاتری را در مزرعه ای تنها گذاشته، است اما جنگ جهانی اول شروع شده و فنلاند زیر قدرت روسیه است و کاتری (حنا) با وقایع ناگوار بسیاری روبرو میشود از جمله قادر به برقراری ارتباط با مادرش نیست و تنها گاو شیرده پدربزرگش توسط یک خرس کشته میشود و ادامه کسب درآمد برای آنان با مشکلات بسیاری مواجه میشود و