ترجمه :
من شما را نمی بینم
تو در هر پنجره ای که از آن نگاه می کنم نیستی
و دلم برایت تنگ نمی شود
شما در هر کاری نیستید که من انجام می دهم
فکر نمی کنم قرار باشد که باشیم
و شما قطعه گمشده نیستید
من آن را نمی شنوم
هر وقت کسی نام شما را گفت
و احساس نخواهم کرد
حتی وقتی که من در شعله های آتش هستم
از روزی که رفتم پشیمان نیستم
من اعتقاد ندارم که خوشبخت شدم
من احتمالاً دوباره به خودم علاقه دارم
من توی سرم تنها هستم
به دنبال عشق در رختخواب یک غریبه
اما فکر نمی کنم پیداش کنم
چون فقط شما می توانید این فضای خالی را پر کنید
می خواهم به همه دوستانم بگویم
اما فکر نمی کنم آنها درک کنند
این چیزی است که من تصمیم گرفته ام
چون فقط شما می توانید این فضای خالی را پر کنید
فضا ، فضا
این فضای خالی
فضا ، فضا
این
چون فقط شما می توانید این فضای خالی را پر کنید
من مشروب خورده ام
من کارهایی را انجام داده ام که نباید انجام دهم
بیش از حد فکر کردن
من نمی دانم که من بدون تو کیستم
من دروغگو و کلاهبردار هستم
من اجازه می دهم نفسم را ببلعد
و به همین دلیل ممکن است دیگر هرگز تو را نبینم
من توی سرم تنها هستم
به دنبال عشق در رختخواب یک غریبه
اما فکر نمی کنم پیداش کنم
چون فقط شما می توانید این فضای خالی را پر کنید
می خواهم به همه دوستانم بگویم
اما فکر نمی کنم آنها درک کنند
این چیزی است که من تصمیم گرفته ام
چون فقط شما می توانید این فضای خالی را پر کنید
فضا ، فضا
این فضای خالی
فضا ، فضا
این
چون فقط شما می توانید این فضای خالی را پر کنید
نمی توانستم کاری کنم که مرا دوست داشته باشی؟
نمی توانستم کاری کنم که مرا دوست داشته باشی؟
نمی توانستم کاری کنم که مرا دوست داشته باشی؟
نمی توانستم کاری کنم که مرا دوست داشته باشی؟
نمی توا