استادِ سخن همواره میگوید یکی از افسوسهای زندگیاش (حتی تا الان)، این بوده که چرا به جای شعر دنبالِ موسیقی نرفته است. «سایه» میگوید به موسیقی بیشتر علاقه دارد؛ چون شعر به تفاهم میانِ خالق و خواننده سر کلمات بستگی دارد؛ اما اگر موسیقی با زبان خودش حرف بزند همه اقوام و ملل میتوانند حسش کنند و محتاج ترجمه نیست. اوالبته با اینکه به شکلِ مستقیم به موسیقی نپرداخت، در موسیقی معاصر ایران نیز سهمی بسزا دارد. او آن زمان که مسوولیت تولید برنامهی «گلها» را عهدهدار شد، تلاش کرد تا به موسیقی کلاسیکِ ایران، ارجی دوباره نهد که حاصلِ آن، آثارِ بسیار درخشانی است. ضمن آنکه ابتهاج توانست در دورانِ مدیریتِ خود هنرمندانی همچون محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، شهرام ناظری، حسین علیزاده و نامهای بزرگ دیگری را به موسیقی ایرانی معرفی کند. در آنزمان دانش موسیقایی این هنرمندان در کنارِ مدیریتِ سایه آثاری خلق کرد که میتوان آنان را قرائتی نوین از موسیقی ایران دانست و نهضتی شکل داد که تا هماکنون نیز تاثیراتش بر موسیقی ایران مشهود است؛ «سایه» خود آن دوران و حضورِ این افراد را سببِ رستاخیزی در کار موسیقی ایرانی دانسته است. نقشش در شکلگیری «چاووش» نیز مسالهای است که نمیتوان نادیدهاش گرفت.