متن آهنگ کمیل نصری به نام بانو جان
بانو بانو جانم
شبهنگام شده و یار من بازنگشته…
بانو، بانو جانم
آه
چه بلایی بر سرش آمده
ای مرد چوپان تو را قسم میدهم
بانو، بانو جانم
تو یار من را در این بیابانها ندیدی
بانو، بانو جانم
کودکم در گهواره است
گل و لای تا ساقهایم را فراگرفته
و تا آن سر باغ میروم
بانو، بانو جانم
بانو، بانو جانم
برای تو بیمار و دلتنگ و دلتنگ شدهام
بانو، بانو جانم
از دوریات رنگم کهربایی شده است
بانو، بانو جانم
تو شیرین من و من فرهاد کوهکنت
بانو، بانو جانم
که به عشق شیرین فولاد را
بر دل سنگ میکوبم
بانو، بانو جانم
بهار آمده است
بلبل بر سر درختان است
و دل من قرار ندارد
بانو، بانو جانم
بانو، بانو جانم