اسمات جنبه نداری نخون گزارش هم ندع
زیر باسنمو گرفت و منو برد ب سمت تخت چوبی
روم خیمه زد و با ولع لبمو میبوسید
و کم کم داشت پایین میرفت و کیس مارک میزاشت
مین هو:آهه.. تهیونگ.. اه.. ارومتر اه
تهیونگ: تا نفهمی چی صدام کنی ولت نمیکنم
بعد لباسامو جر داد و پرت کرد ناکجا آباد
و رفت سراغ س. ی. ن. ه هام یکی رو تو دستش به بازی گرفته بود یکی دیگه هم میخورد
منم لباسای اونو در اوردم تا نگاه..کامنت