your browser not support this video

متن آهنگ محسن یگانه شهر خاکستری رقصای آخرِ برگِ بی‌جون کندن از شاخه‌ی ناامیدی رد شدی له شدم زیر پاهات دیر به داد دل من رسیدی مزه‌ی شادی از زندگیم رفت بس که چشم‌انتظار تو بودم شادی هم شادی‌های قدیمی مثل وقتی کنار تو بودم مثل بوی نم و برگ پاییز که تو دلم بی تو جایی نداره عاشق ابر و بارونم اما بی تو بارون صفایی نداره بی تو بارون صفایی نداره بی تو بارون که بارون نمی‌شه نیستی از خونه بیرون نمی‌رم خیسِ بارون شم از پشتِ شیشه ♫♪♫ رفتی و شهر خاکستری شد آسمون هم می‌خواد کم نذاره گرد مرگو می‌پاشه تو کوچه غم یه شهر رو سینه‌م سواره سرنوشتم مث قطره‌ای که آخرش از خودش خسته می‌شه دست ابرو رها کرد و گم شد‌ بی‌هدف می‌خوره روی شیشه انگار آخرین صحنه‌ی زندگیشه تازه فهمید به این سادگی نیست زنده بودن فقط تو خیالات این که اسمش دیگه زندگی نیست… بی تو بارون صفایی نداره بی تو بارون که بارون نمی‌شه نیستی از خونه بیرون نمی‌رم خیسِ بارون شم از پشتِ شیشه…