من هنوز مامان نشدم !نمیدونم شاید مامان دختر بچه ای که با پاهای تپلیش به سختی راه میره و دامنش آلبالویی رنگه و لپاش رنگ تمشک دارن ..شاید هم مامان یه پسر بچه تخسی که موهاشو جلو اینه درست میکنه و رو لباسش پاپیون داره!اصلا برام فرقی نمیکنه یه وقت دیدی بین دوتاشون گیر کردم و هی دستمو میکشن سمت خودشون و داد میزنن مامانه منه و اون یکی این حرفو قبول نمیکنه!اصلا منکه هنوز مامان نشدم تا بدونم وقتی ینفر رو بیشتر از خودت دوست داری یعنی چی؟ وقتی یکی در کثیف ترین حالت، بهترین موجوده روی زمینه یعنی چی؟همه فکر میکنن من مامان بداخلاقی میشم ولی اصلا مگه تو دنیا مامانی داریم که بداخلاق باشه؟ کسی چه میدونه؟ شاید یه روز من هم مابین جفتشون دراز کشیدم و گذاشتم صورتمو نقاشی کنن...برن تو آشپزخونه و دودمان خونه رو به باد بدن...بیان گوشه ی اتاقمو دیوارارو نقاشی کنن...وقتی هم رفتیم پارک آنقدر مظلوم نگام کنن تا یکم بیشتر بمونیم ... من هنوز مامان نشدم تا بفهمم ...مامانم چه کارهاییه که برام نکرده !وچقدر منو دوست داره ...#کپی با ذکر نام نویسنده #زهرا_تاجمیریگوینده #شقایق_کفایتی