ای روح دهسالۀ من، در شعرهای دبستانامشب بخوان با دلم باز باران و باران و بارانبا من بیا عاشقانه از کوچهها سوی خانهیک دست در دست بابا، یک دست در دست ماماندر خانه خواهر، برادر، لبخند و گرمای کرسیبیرون در، تکدرختی زیر لحاف زمستاندر قابی از نور و از دود، رؤیای اشرافیات بودتصویر شاه جوانی بر شمعدانها و قلیانتاجِ سرت، سینهریزت، انگشترت، گوشوارتبا سیمهای مسی بود، یادت میآید؟ پریجان!باید که عطرش بماند در خاطرت تا همیشهبنویس امشب شکسته صدبار از روی گلدانحتّی چهلسال دیگر حس کن که دهساله هستینمنم بخوان تا که هستی، باران و باران و بارانشعر و تماشا به مناسبت نوروز 1400www.ShahrestanAdab.comموسسۀ فرهنگیهنری شهرستان ادب