آری گلم! دلم!
حرمت نگه دار؛
که این اشک ها خونبهای عمر رفته من است...
سرگذشت کسی که هیچ کس نبود
و همیشه گریه می کرد،
بی مجال اندیشه به بغض های خود...
تا کی مرا گریه کند؟
تا کی؟
و به کدام مرام بمیرد؟
آری گلم! دلم!
ورق بزن مرا
و به آفتاب فردا بیندیش که برای تو طلوع می کند
با سلام و عطر آویشن...