رسیدین به خونشون.....
نامجون ب خونه شون دعوتت کرد ولی ط گفتی ببخشید کار دارم....گف اوکی ولی فردا شام میتونی بیای؟؟
گفتی ارههههه مرسی از دعوتتون
خداحافظی کردین و برگشتی خونتون حسابی خسته شده بودی....با همون لباسای بیرون رفتی تختت و خوابیدی....فردا که شد...
رفتی دانشگاهت... ب سوفی کل جریانارو گفتی و گفت:خوشبحالت ا/ت کاش من جای ط بودم...
بالاخره دانشگاه تمومید و رفتی خونه....ناهار خوردی و یکم مشغول گوشی شدی....
بعد ازون...رفتی کم کم اماده شی...یه هودی سیاه و سفید با کفشای سیاه و شلوار سیاه لش پوشیدی و ارایش خیلی ملایمی کردی
با ماشینت رفتی خونه بی تی اس.....
موقعی که رسیدی در رو زدی.....جین باز کرد و گفت سلام ا/ت تو هم به همه سلام دادی و وارد خونه خیلی خوشگلشون شدی
ادامش پارت بعد
برا پارت بعد
بازنشر:۸ تا
فالو:۱۲ تا
لایک:۱۵ تا