جیمز بیوکانان بارنز بعد از اینکه در سن جوانی پدر خود را در طی جنگ جهانی دوم از دست داد، به عنوان یک علامت خوششانسی یا مسکات، به کمپ Lehigh برده شد. در آنجا نام مستعار «باکی» به این جوان اعطا شد. باکی در تولد ۱۶ سالگیاش به خاطر استعدادها و تواناییهایی که داشت، به انگلستان فرستاده شد. در آنجا، باکی به مدت ۲ ماه تحت آموزشهای مبارزهای توسط اعضای سرویس هوایی ویژهی بریتانیا قرار گرفت. بعد از آن هم یک ماه دیگر در ایالات متحده تحت آموزشهای ویژه قرار گرفت. به گفتهی مافوقهای باکی، او یکی از بهترین مبارزان و جنگندههای طبیعیای بود که آنها تا به آن روز دیده بودند. بعد از این جریانات، طولی نکشید که او با کاپیتان آمریکا روبهرو شد و با او ارتباط برقرار کرد. خیلی زود این دو تبدیل به همکار شدند. باکی برخلاف کاپیتان، میتوانست کارهای کثیف انجام دهد. از آنجایی که کاپیتان به خاطر برخی قانونها و روشهای نظامی اجازهی انجام بعضی کارها را نداشت، باکی ترجیح میداد که خودش برخی حقهها را انجام دهد.
در سال ۱۹۶۰ بود که کارول دانورز کار خود را بهعنوان یک زن زیبا و بسیار توانمند، در دنیای کتابهای کمیک آغاز کرد. او توانست در آن زمان بر شرایط و تبعیض جنسیتی نسبی آن زمان غلبه و بهعنوان یک زن، در شغلهای نظامی که غالبا مردان در آن فعالیت میکردند پیشرفت بسیار زیادی کند. زمانی که او برای سِمَتِ ریاست بخش امنیتی سازمان ناسا که در دماغه کاناورال مستقر بود انتخاب شد، سابقه خلبانی نظامی تکخال (ایس) و همچنین سابقه فعالیت در نیرو هوایی ایالات متحده را در رزومه خود داشت. یکی از همکاران کارول که با نام دکتر فیلیپ لاوسون در سازمان ناسا فعالیت میکرد، یکی از ماموران فوقالعاده نژاد بیگانه کری (Kree) محس