سلام حالم خوب نیست میخوام یکم آرامش بگیرم پس قضیه رو توضیح میوم کامت هاتون رو می خونم من اوایل سال یه دوست داشتم خیلی دوسش داشتم طوری که اتمحان کارنانه ی اولو بهش تقلب رسوندم و خانم معلممون فک کرد من تقلب کردم و کارنامه ی منو خو داد حالا الان من ششمم و باید مدرسه عوض کنم می خواستم برم هفتم مدرسه ی خودم پس اسممو نوشتم ولی گویا ممکنه مدرسمون منو قبول نکنه و مامانم هم کلی ناراحت شد از دستم و دعوام کرد امروز ولی من شکستم چرا چون من با دوستی که مثل خواهرم بود ازش گذشتم ولش کردم تمام تلاشمو کردم که عالی باشم همه کاری کردم حالا الان که هنوز نه امتحان پایانی گرفتن نه جیزی اینجوری شده مامانم هم گفته امتحانت تا ۱۳ خرداد هست تولدت ۲ هست اگه همه کارنامت هیلی خوب شد که نه گوشیتو میگیرم نه تنبیهی تولد میگیرم و.... ولی اگه نه .....خودتون می دونیت با اینکه من هیج کاری نکردم یه پرستار دارم اونم بهم میگه باید درس بخونم و ازم میپرسه حالا منمو یه کتابو یا گریه فقط می تونم تهمت که دختر عممت تیزهوشان تو گفتی نمی خوام برم نرفتی ولی موریت هم معلوم نیست قبول و باید با گریه درس بخونم با اینکه من اصلا کاری نکردم من تلاشمو کردم و دوستیمم نشو دادم ولی مامانم آدمی نیست که سر درس دعوام کنه و گرنا من الان باید تیزهوشان میدادم این تهمت ها هم من همیشه می خورم و آدی شده و با قربون سدقه هایی که میرن میپوشونم .... فک کنم بعضیا بفهمن چی میگم ولی شاید برای بعضیا داستان یه بد بخت بیچارس و براشون مهم نباشه ولی من انقد زریف که نگین حالا هم هر وقت گریه میکنم جدیا قلبم تیر میکشه ولی هیچی نمیگم بابامم کرونا داره مامانم پیشش و خالم پیشمم کاش میمردم ..