your browser not support this video

پارت 5 فیک جیهوپ(اُردوی عاشقان) ________________________ از دید ا/ت: دیدم..... اون...... اون جیهوپه خیل هات شدع بود(استغفرالله:|) ا/ت:س..... سلام ببخشید برای چی گفدین بیام اینجا؟ جیهوپ:سلام:) ببین ا/ت..... م.... من چند وقتیع میخوام ی چیزی بهت بگم:) ا/ت:ب.... ب.. بگو جیهوپ:من عاشقتم (چقد راحت:/) ولی تو تو اصن بهم توجه نمیکنی همش باهام سرد رفتار میکنی حتی اونروز که برگه ی اُردو رو امضا کردم و بهت دادم حتی نگاهم نکردی بم:( ا/ت:خ..... خ... خوب.... راستش....... م... م... م... منم عاشقتم..... (بد ر*یدم با احساساتتون:|) جیهوپ:و.... واقعا؟ ا/ت:آرع.... :) جیهوپ:پس چرا تو مدرسع اصن حتی نگاهمم نمیکنی ها؟ ا/ت:چون تو با جویی خیلی گرم گرفدع بودی:( جیهوپ:عاااا ببین ا/ت من ب زور مادرم با اون دوست شدم وگرنه اصلا دوسش ندارم و اون فک میکنع من دوسش دارم|:توهم دیروز کع بایونجون اومدع بودی بیرون من خیلی عصبانی و ناراحت شدم ا/ت:چون تو..... تو با جویی بودی منم از جویی بدم میاد! جیهوپ:هی وایسا همین الان بهش میگم بیاد اینجا و من باهاش دوستیمو بهم میزنم باشه؟:) ا/ت:آ...... آرع تماس جیهوپ و جویی: جویی:سلام جیهوپ:سلام زودتند سریع میای بع این آدرس کع برات میفرسم! جویی:باشع باو:/ پایان تماس جویی و جیهوپ:/ جویی اومد با دیدن من گف جویی:به به خانم خانما اینجا چل غلطی میکنی‌؟ جیهوپ:بازن من درست حرف بزن‌:/ ات هم با جمله ای که جیهوپ گف از خدا خواستع خوشش اومد جویی:مثلا تو کی باشی که دستور میدی؟ :/ جیهوپ:الان بهت نشون میدم جیهوپ زنگ زد به مامانش مامان جیهوپ:سلام پسرم چیزی شدع؟ جیهوپ:سلام مامان نع چیزی نشدع فقد من میخوام با جویی بهم بزنم و با یکی دیگع ازدواج کنم:) مامان جیهوپ:باشع پسرم زندگی خودتع و هرجور میخوای ت