تصور کن وی
صبح
× پشووووو
_ چه مرگته
× کوکب حمله کرد ( امروز گیرن رو کوکب )
_ سلامش برسون بگو از آشنا های آقا تهیونگم نحمل
× باش الان پشووووووو
_ پشووووو ( عدات درو ورد )
× خدا قسمت من این نبود
_ اولی منت آدممم بود سحم تو از عاشقی .... بووددد
× مرض پشم تو که بلند نمیشی
رفتم یه صبحونه درست کردم اومد پایین شروع به خوردن کردیم
_ آشپیزتم خوبه
× می دونم
_ لجبازیتم خوبه
× می دونم
_ دیوونه بازیتم خوبه
× می دونم
_ میشه بپرسم چی دیگه می دونی و نمی دونی
× اینو می دونم که بعد صبحونه باید از خونم بیرونم کنم و نمی دونم تو از کجا آدرسمو داشتی
_ از شکرت گرفتم چشم الان میرم
۲۰ دقیقه بعد تهیونگ رفت آخیششش صلح تنهایی
بای