ادامه
جین اومد و ا.ت رو معاینه کرد رو به کوک و ا.ت کرد
جین:اممممم.....
_بگو دیگه
جین:خب ا.ت بارداره
ا.ت تعجب کرد ولی خوشحال هم بود
کوک که ذوق مرگ شده بود(خدایا ما برسون کرهههههه)کوک تو حالا خودش نبود و هی مثه بجه هایی که براش برای اولین بار بستنی خریدی جیغ و داد میکرد
+هویییی اتاقو بردی رو سرت
_ببسید فقط میاقب بچم باش باشه(کیوت)
+باشه بابا
فلش بک
ا.ت که خیلی از کار کوک عصب بود ولی کوک کامنت