سیامک انصاری (کیانوش) که نقش یک روزنامه نگار را بر عهده دارد در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی به دلیل انتشار مقاله ای انتقادی نسبت به رضا شاه به تبعید محکوم میشود، در بین راه توسط ماری گزیده میشود و بیهوش میشود، مهران مدیری (شیرفرهاد) که از اهالی آن منطقه بود، او را پیدا میکند و با خود به روستای برره میبرد و او را درمان میکند، از اینجا به بعد داستان به شکلی طنز آمیز به برخی مسائل سیاسی و اجتماعی میپردازد و حتی رفتار برخی مدیران و دولت مردان را در مواجه با مسائل به سخره و چالش میکشد