your browser not support this video

من تو این ولاگ میرم تو یک مرغدونی که از موقعه ای که یادم میاد خرابه بوده و اون موقعه ای که میرم اونجا بارون امده و مرغدونی هایی که اونجا بود همه سقفش ریخته بود و ما واقعا با جونمون بازی کردیم اونجا بعد از ظهر بود و چون بارون اومده بود بعدش افتابی شده بود انگار که صبح بود فضای اونجا خیلی ترسناک بود و ما بیشتر از 10یا 20 سگ اونجا میترسیدیم