ملت عزیز ایران
من نگران ایرانم. نگران تمدن چندین هزار سالهای هستم که چراغ آن به سبب کُندی توسعه و فرسایش اجتماعی کشور عزیزمان ایران در حال خامومشی است. من نگران اینم که با کمتوانی قدرت نرم ایران و ارزیابی اشتباه از موقعیت و قدرت سختمان، گرازان در منطقه چیره شوند و نه تنها ایرانیان که تمام ملتهای منطقه را بِدَرند. همچنانکه هرروز شاهد ریختن خون بیگناهان و مردمان بیدفاع در افغانستان، عراق، لبنان، فلسطین، یمن و سایر ملتهای واقع در حوزهی تمدنی ایران هستیم.
فردوسی عزیز گفت:
که ایران چو باغیست خرم بهار شکفته همیشه گل کامکار
نگر تا تو دیوار او نفکنی دل و پشت ایرانیان نشکنی
کزان پس بود غارت و تاختن خروش سواران و کین آختن
هموطنان عزیز
من میفهمم که شما پدیدهی چنددولتی و یا بیدولتی را با تمام رگ و پوستتان حس میکنید. میبینید که دولت مستقر امکان سیاستگذاری ندارد و کمتر سیاستی را میتواند به نتیجه برساند. اغلب، مشکلهای مردم حل نمیشوند و بر هم انباشته میگردند. بسیاری از گرفتاریهای شهروندان بر روی زمین مانده تا جایی که دولت حتی توان امکان تصمیمگیری برای تهدیدی فوری چون بیماری همهگیر کرونا را نیز از دست دادهاست. در این پانزده ماهه که این بیماری شیوع یافته، دهها هزار کسبوکار فروپاشیده و حدود سه میلیون نفر بیکار شدهاند و دولت امکان حفاظت از فعالیتهای اقتصادی سالم و حمایت از خانوارها را نداشتهاست.
شوربختانه، جوانان و نیروهای جویای کار، شغل آبرومند و مناسبی نمییابند و ملت در تلهی فقر افتادهاست. میانگین تورم 50سال گذشتهی ایران بیش از 19% است. سطح عمومی قیمتها و بهای اقلام خوراکی هرروز افزایش مییابد و هیچ کس فردا را نمیتواند پیشبینی کند. نرخ ارزهای خارجی روزا