چیم چیم خب های بیبی حالت چطوره خوبی خوشی ؟
میدونم قرار بود زود تر آپ کنم ولی ببخشید معلما واقعا بیشعور شدن یهویی امتحان گرفت :/ برا همین نشد یعنی وقت نکردم آپ کنم خب بریم سراغ فیک البته بگم که این فیک اسمات و خشنه پس اگه دوس نداری نخون اگرم دوس نداری و میخونی خب به یه ورم خخخخ خب خیلی زر زدم بریم برا فیک
با یاس آجی شدم و اون کسی که کامنت گذاشت گفت فایتینگ عالی ولی اون هنوز اصل نداده :)
ایی چقد زر میزنم بریم سراغ فیک ( الان باز یه چیز میگم خخخخخ ) نه بریم .
---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ----- ---
از زبان جیمین
پسرا داشتن در مورد دوست دختراشون حرف میزدن که جین گفت
جین : دوست دختر من هیچ وقت بدون اجازه من به بار نمیره مگه اینکه خودم بهش اجازه بدم
منم گفتم : ا.ت حتی اگر هم من بهش اجازه بدم نمیره چون اونجا جای دخترای جذابی مثه اون نیست اینو با پوزخند گفتم جوری که خودم بعدش پشیمون شدم ولی به روی خودم نیوردم
برای یه لحظه همه سکوت کردن که نامجون سکوتو شکست
مونی : خب بگزریم هر دختری با توجه به احترام به دوست پسرش این چیزا رو رعایت میکنه
جین : درسته ما ساعت ۹ به خونه میریم پس جیمین چطوره ساعت ۸ بریم به بار و یه دوری بزنیم و ببینم که دخترا اونجا هستن یا نه چون اگه بخوان برن باید قبل از برگشت ما برن درسته ؟
من سکوت کردم ولی تهه دلم میگفت که نرم با اینکه به ا.ت اعتماد کامل داشتم ولی یه جورایی تنبلیم میومد برم ( # گشاد - نباشیم ) پس ترجیح دادم سکوت کنم
یونگی : این چه وضعشه دیگه تمومش کنید
کوک : بسه بسه فهمیدیم دوست دختر هر دو تون خوبن کافیه
تهیونگ : نه بزارید ببینیم آخرش کی برنده میشه ( بچم کنجکاوه )
هوسوک : تهیونگ راس میگه بزارین ببینیم کی این مسا