your browser not support this video

غزلترانه ی جستجو حکایت جستجوی کسی است که می تواند در «من» باشد یا کسی بیرون از من، یا هر دو! ... در واقع هر کس می تواند برداشت خودش را از این غزلترانه داشته باشد: جستجوی «تو»یی در «من»، یا «تو»یی بیرون از من، یا «تو»یی که هم در «من» باشد و هم بیرون از «من» ... و اما از هر سمت که نگاه کنیم این غزلترانه ی عاشقانه درون مایه ای عرفانی و فلسفی دارد... ... بشنوید و بخوانید: تو رو دم به دم آرزو می کنم تو رو هر کجا جستجو می کنم توو رویا هواتو نفس می کشم به عطر نجیب تو خو می کنم تو رو مثل وقتی که بارون میاد مث گل، مث خاک، بو می کنم به یاد تب و تاب دیدار تو چقد خاطره زیر و رو می کنم برات شعر می گم، توو هر بیت اون چقد با چشات گفتگو می کنم مث آینه، صاف و عریان و پاک تو رو با خودم روبه رو می کنم جهان پشتمه توی این آینه که تنها به سمت تو رو می کنم تو هرجا که باشی همون جا منم تو رو با خودم جستجو می کنم تو هر جا که باشی، چه نزدیک و دور همیشه تو رو آرزو می کنم