این انیمه داستان یک خانواده بندانگشتی و سختی های زندگی آنها را نشان میدهد.
این فیلم، داستان آریتی، یک دختر بندانگشتی جوان، را بازگو میکند که در خانوادهای نوعی روزگار میگذراند. او در نهایت با شو، یک پسر انسانی با یک مشکل قلبی از زمان تولدش، دوست میشود. شو با خالهٔ بزرگ خود، ساداکو، زندگی میکند. هنگامی که خدمتکار ساداکو، هارو، نسبت به سر و صداهای تختههای خانه مشکوک میشود، آریتی و خانوادهاش ناگزیر میشوند، برای جلوگیری از پیداشدنشان فرار کند؛ حتی اگر این کار به معنی ترککردن خانهٔ دوستداشتنیشان باشد.