صبح بیدار شم چایی داغ کنم که چی
رو خودم حساب باز کنم که چی
سگ دو بزنم کار کنم که چی
یه استراحت میخوام یه برنامه بچین
یه چند وقت میخوام بخوابم فقط
بذارم ازم جلو بزنن سخت شه پیدا کردنم
فعلا تو مغزم فکرا پنچرن
این فکرا پنچرن
یه چند وقت میخوام مردن عادتم بشه
راحتم تلپ بذار ساعتم بره
تا هر جا میخواد
من از این زندگی استعفا میدم
جوونیمو فعلا تا نصفه راهش ریدم
من پیرم من پیرم
توام برو خودتو نجات بده از دستم
هرکی با من گشت انگیزش از دست رفت
مشت مشت قرص مصرف کرد
♫♪♫
عجب حال گوهی دارم من
همه چی یه جوریه انگار
یه نقطه ته خطم بذار
داره میکشتم تکرار
خیلی اوضام جدی خیته
یه درخت که حواس هیشکی نیست بهش
انگار اسید ریختن پا ریشش
میوه هاش گندیده بی ریخته
عجب حال گوهی دارم مثل اون بیمار که همراه نداره
مثل اون زندانی که خود زندانه تنها فرارش
عجب حال گوهی دارم من نسبت به گذشته هام
دیگه میخوام استعفا بدم زندگیمو بذارم کلا کنار
من از این زندگی استعفا میدم
جوونیمو فعلا تا نصفه راش ریدم
من پیرم من پیرم
توام برو خودتو نجات بده از دستم
هرکی با من گشت انگیزش از دست رفت
مشت مشت قرص مصرف کرد
صبح بیدار شم چایی داغ کنم که چی
که چی