چگونه می توان از محاسن دولت بهره مند شد و در عین حال از خطری که متوجه آزادی است اجتناب ورزید. دو اصل عمده ی مندرج در قانون اساسی که تاکنون آزادی را برای ما حفظ کرده، به این پرسش پاسخ داده است. گرچه رعایت این اصول فریضه قلمداد می شود، ولی در عمل مکررا شاهد نقض آن بوده ایم. اول اینکه حوزه ی اختیارات دولت باید محدود باشد. وظیفه ی اصلی آن باید پاسداری از آزادی شهروندان در برابر دشمنان خارجی و داخلی، حفظ نظم و قانون، فراهم کردن زمینه ی اجرای قراردادهای خصوصی و ترویج بازارهای رقابتی باشد. گذشته از این وظیفه ی اساسی، دولت گاهی امکان انجام اشتراکی کاری را فراهم می کند که انجام آن به صورت انفرادی سخت تر و پر هزینه تر است. البته این نوع استفاده از دولت توأم با خطراتی است، اما نمی توان و نباید بهره گیری به این شکل از دولت را کاملا مردود شمرد. حال قبل از هر چیز باید تراز کامل و بدون ابهامی از مزایای کار مورد نظر تهیه کرد. با تکیه بر همکاری داوطلبانه و آزاد، چه اقتصادی و چه غیراقتصادی، می توان اطمینان حاصل کرد که بخش خصوصی عاملی است برای نظارت بر اختیارات بخش دولتی و ابزاری موثر برای پاسداشت آزادی بیان، دین و اندیشه. اصل اساسی دوم این است که قدرت دولت باید پخش شود. اگر قرار باشد دولت اعمال قدرت کند، بهتر است این کار را در سطح شهرستان ها انجام دهد تا در ایالت ها، و بهتر است در ایالت ها اعمال قدرت کند تا در پایتخت. اگر کسی از عملکرد مقامات محلی خود راضی نباشد، مثلا از وضعیت دفع فاضلاب، منطقه بندی، یا وضع مدارس شهر، می تواند به محله ای دیگر مهاجرت کند. اگرچه افراد کمی ممکن است اقدام به این کار کنند، ولی حتی احتمال انجام این اقدام نقش کنترل کننده ای خواهد داشت. اگر کسی از عملکرد دولت در ایالت