هادی ساعی سنگ صبور دردهای این پسر جوان شد: عمویمان از حیوان هم بدتر با ما رفتار می کرد/برادر فوت شد و انگار دنیا برایم تمام شد
سجاد پسر جوانیست که بعد از فوت پدر و مادرش، به همراه برادر کوچک خود کار و زندگی می کرده اما شرایط سخت زندگی او و برادرش را از هم جدا می کند و سجاد برای کار و پول درآوردن به تهران می آید اما دست تقدیر برادرش را هم از او می گیرد و حالا سجاد بعد از فوت برادرش کارتن خواب شده و به خاطر نداشتن کار، از کمترین امکانات نیز محروم است. سجاد حافظ کل قرآن است و به همین دلیل هادی ساعی قهرمان سرش