ات داشت میرفت سمت کلاسش دید جونگ کوک جلوش وایساد
ات: چته بزار برم سر کلاسم خودتم کلاس نداری
جونگ کوک:دارم کلاس ولی من هیچیم نیست عاشقتم
ات:برو با یکی دیگه عاشق شو اوکی من بدرد تو نمیخورم
کوک::تو خیلی هم میخوری بیبی
جونگ کوک پرتت کرد سمت کمدها
ات:اه چقدر تو موخی
جونگ کوک بوسیدت
ات بزور هولت داد
ات:تو دیوانه شدی بزن به چاک کلاس دارم
جونگ کوک:اوه مغرور کی بودی برو
ات:پسر عوضی
داشتی میرفتی خونه یکی جلوی چشمات و دهنتو گرفت
جیغ میزدی ولی کسی صداتو نشنوید
نشستی تو صندلی
ات:..........
تا پارت بعد بابای