دریا
منم موج ، آشفته گیسوی دریا
تنم روی شن ، قلبم آنسوی دریا
دو دستم صدف پایم از جنس مرجان
تنم می دهد عطر خوشبوی دریا
که همسایه ام باشن و سنگ ساحل
وقصری قدیمی در آنسوی دریا
همان قصر سنگی ، همان قلعه ی شن
همان محبس سرد بانوی دریا
سرودم صدای شب و شیون باد
که می ریزد از برج و باروی دریا
تو رنگین کمانی ، تو باران نوری
بیا پل بزن ، پل بزن روی دریا
مرا تازه کن مثل گل مثل شبنم
ببر تا سحر تا فراسوی دریا
پرستو رشیدی