نکتهی دوّم، بحث ورود قوّهی قضائیّه به احیای حقوق عامّه است که عمدتاً در مسئلهی پیگیری تولید و مسئلهی تولید و کارخانههای ازخطخارجشده و مانند اینها بُروز پیدا کرد؛ البتّه در زمینههای دیگر هم مثل رفع تصرّف از منابع طبیعی و اراضی دولتی و امثال اینها تحقّق پیدا کرد؛ این بسیار کار لازم و خوبی است. اینکه بعضی بگویند این جزو وظایف قوّهی قضائیّه نیست، کاملاً خلاف حق و خلاف قانون است؛ ورود به مسئلهی احیای حقوق عامّه جزو وظایف مهمّ قوّهی قضائیّه است، جزو مجموعهی کارهای دادستانیها است که بایستی مراقب باشند، مواظب باشند و مجموعهی قوّه بایستی به این مسئله بپردازند؛ این کار، کار مهمی است. البتّه فقط مسائل اقتصادی نیست؛ مسئلهی سلامت، مسئلهی آموزش، مسئلهی محیط زیست و امثال اینها مسائل زیادی هست که در اینها حقوق عامّه باید مورد توجّه قرار بگیرد.یک قلم از حقوق عامّه همین مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر است. البتّه متأسّفانه این واجب آن چنان که باید و شاید در جامعهی ما جاری نیست امّا گوشه و کنار هستند کسانی که آمر به معروف و ناهی از منکرند؛ اینها را نباید تنها گذاشت، باید از اینها حمایت کرد. البتّه بنده هم میدانم که بعضی هستند به نام امر به معروف و نهی از منکر بیخودی هیاهو میکنند و مقاصد دیگری را دنبال میکنند، خیلی خب، تشخیص بین آمر به معروف و ناهی از منکر واقعی و غیر واقعی هم باز با چه کسی است؟ باز با قوّهی قضائیّه است دیگر؛ باید [کار] آن کسی را که واقعاً میفهمید آمر به معروف و ناهی از منکر است دنبال کنید. این جور که به من گزارش دادند بحث پیگیری حقوق عامّه هم دچار خلأ قانونی است؛ حالا مثلاً فرض کنید کسی که حقوق عامّه را تضییع کرد حکمش چیست؟ مجازاتش چیست؟ این درست در قان