از چاله به چاه گونه ات افتادم
موهای فر تو میدهدبربادم
ای دلبر ابروقجرمنیک عمر
پای تو تمام هستی ام رادادم
موهای فردارت دامنگل دارت
تو خاطرم مونده خدانگهدارت
نفهمیدم چی شدشدم گرفتارت
هر لحظه می میرم از فکر دیدارت
از اول قصه آخرش را خواندم
از بس که خراب تو شدم آبادم
ای نصف جهان خلاصه ی چشمانت
زیبایی تو نمی رود از یادم
موهای فردارت دامنگل دارت
تو خاطرم مونده خدانگهدارت
نفهمیدم چی شد شدم گرفتارت
هر لحظه می میرم از فکر دیدارت