امیر: با اینجور وایسادن و صبر کردن نمیشه، آدرس سونا رو بده
ریحان: سونا به من اعتماد کرد، بازم اگر بخوای از قولم میگذرم
سونا: ول کن التماست میکنم
نارین: یکی دو روز دیگه کسی که جلو در وایمیسته تویی و اونی که میره منم
جمره: ساده ای؟! احمقی؟! واسه نزدیک شدن به امیر از تو استفاده کردم
امیر: تاجی کیه دیگه؟!
ریحان: تاجی راننده ی کمال عابیه
جاویدان: میدونستی دخترم با راننده ی مردمه، دخترم بلایی سرش بیاد ازت حساب پس میگیرم
سونا: ماه ها کنار یه شیطان بودم، برده اش شدم
جمره: هیچکدومتون شیطان واقعی رو ندیدین