زمانی که یعقوب، مردمان بنیاسرائیل را به معبود یگانه عالم فرا خوانده و از پرستش خدایان سرد و سنگی انذار میدهد؛ خداوند کریم، پیامبر بعدی را در نسل او قرار داده و یوسف را به وی عطا میکند که در حسن و جمال، بینظیر است. یوسف در کودکی رؤیای عجیبی میبیند؛ رؤیایی که در آن خورشید و ماه و ۱۱ ستاره برای او به سجده میافتند. یعقوب که این رؤیای عظیم را میشنود؛ به او توصیه میکند تا آن را از برادران خود پنهان کند. پس از چندی، برادران یوسف که به علاقه پدرشان نسبت به یوسف رشک میورزیدند،