شب تا صبح که یه تنه چشات بهت زل بزنه نتونه که باز دل بکنه
شمعا رو فوتش کنم اتاق و تاریکش کنم که نفساتو گوش کنم
شب تا صبح نگات کنم هر دفعه که وا شه چشات هی آرومت کنم
سردت بشه نصف شبا روتو بپوشونم یواش بگم هنوز من پیشتم
هر شب هر شب اگه همیشه خیره نشم بهت دلم آروم نمیشه
من میخوام که قلبامون با هم یکی شه
بزن امشب بکن قلب منو واسه خودت بردار
هر بار خواستی میشم من مرهم دردات نبینم غم باشه تو چشمات
بزن امشب بکن قلب منو واسه خودت بردار
هر بار خواستی میشم من مرهم دردات نبینم غم باشه تو چشمات