حافظ غزل شماره ۲۴

حافظ غزل شماره ۲۴ حافظغزل شماره ۲۴خوانش غزل بیست و چهارمببین و بشنو...در اینجا:مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مستکه به پیمانه‌کشی شهره شدم روز الستمن همان دم که وضو ساختم از چشمهٔ عشقچار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هستمی بده تا دهمت آگهی از سر قضاکه به روی که شدم عاشق و از بوی که مستکمر کوه کم است از کمر مور این جاناامید از در رحمت مشو ای باده پرستبه جز آن نرگس مستانه که چشمش مرسادزیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشستجان فدای دهنش باد که در باغ نظرچمن آرای جهان، خوشتر از این غنچه نبستحافظ از دولت عشق تو سلیمانی شدیعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دستآورده ام با شرح مختصریلطفا کلیک کنید بر روی این لینک و ویدئو را ببینید: ( برای دیدن همه ی ویدئو های من ...ببینید:)Aparat.com/ahmadsh55ممنونم که...می بینید...و با فشردن مربع قرمز زیر ویدئو...در آپارات...دنبال می کنید...و با فشردن علامت قلب...می پسندید!و در گروه ها...و برای دوستان... به اشتراک می گذارید!در ایتا هم ببینید در: ممنونم!# دیوان_حافظ# غزلیات_حافظ# غزل_۲۴_بیست_ چهارم#حضور_خدا_فراق#عشق_عرفان#حافظ_شرح_غزل#عرفان_معرفت#حضرت_عشق