فن فیک (جونگ کوک)ارباب عشق پارت ۱۱_

از زبان یورا دوروز از اینکه کوک گفته میریم خونه مامانش میگذره وارد اتاقم شدم و یک لباس ساده و شیک پوشیدم موهام رو باز گذاشتم و عطر مخصوصم رو که کوک واسم خریده بود رو زدم کادویی که برای مامان کوک گرفته بودم رو برداشتم و از اتاق خارج شدم که کوک رو روبروم دیدم کوک :اینسری بر خلاف دفعه قبل دیر رسیدی به تیپش نگاه کردم یه تیپ سیاه اسدرت خفن باورم نمیشد تیپ اسپرت بزنه یورا:واووو....چقدر جذاب شدی البته بودی فکر نمیکردم تیپ اسپرت بزنی کوک :منتظر بودم از زبونت بشنوم توهم مثل همیشه زیبا و خوش تیپ ..دیگه بریم دستم رو گزفت و باهم دیگه از عمارت بیرون رفتیم رفت از پارکینگ ماشین رو بیاره که با یه ماشین پورشه مواجه شدم کوک :نظرت چیه یورا:خیلی خوشگله ولی تو که ماشین داشتی کوک :این پنجمی هست بخاطر خوشگل بودنشون میخرم سوار شو سوار شدم و در رو بستم شروع کرد به رانندگی وقتی ماشین میروند خیلی جذاب میشد به استین هودیش که بلا رفته بود نگاه کردم وای خدایا این کی تتو زد یورا:کوک این تتو ها از قبل بوده یا اینم جدیده کوک :نه بابا این از خیلی وقت پیش هست یورا:خیلی خفنه وقت نهار بود کوک ماشین رو کنار زد و به رستورانی که به غیر از من و کوک کسی نبود نگاهی انداختم همه اینا کارای خودش هست بعد چند دقیقه غذای کاپل ها رو اوردن وای خدایا این کوکی چش شده یورا:کوکی نگو که از قبل اینا رو اماده نکرده بودی کوک :چرا عشقم از اول اماده بود ...دهنت رو باز کن قاشق رو برداشت و به سمت دهنم گرفت یاد اون سری که با زور بهم غذا داد افتادم که داشتم میترکیدم دهنم رو باز کردم و اروم غذا رو گذاشت توی دهنم منم جویدمش بعد نیم ساعت از خجالت اب شدن غذا تموم شد و به طرف ماشین زفتیم و سوارش شدیم یورا:کوک دارم از خجالت اب م