فيك كوك پارت 10(اپ مجدد)

ا/ت: بعد از اينكه كوك رو رسوندم رفتم خونه تمام انرژيم رو جمع كردم تا شاد شاد باشم رفتم تو خونه ميا و جين هو داشتن فيلم ميديدن متوجه حضورم شدن و اومدم سمتم ميا-ا/ت حالت خوبه +اره خوبم فقط يه سرم بهم زدن جين هو-مطمئني خيلي پوكري +نه خوبم يه خورده استراحت كنم بهتر ميشم جين هو-راستي ما تو راه كه اشتيم برگشتيم يه اتفاق خاص افتاد +چي شد جين هو-تو كه بيهوش شدي تهيونگ منو ميا رو رسوند +خب جين هو-اونوقت توراه +ميگي جون به لبم كردي يا نه تهيونگ به ميا پيشنهاد داد كه دوس دخرش باشه انگار از ن شار شده بدم روم رو كردم به ميا و گفتم +خب تو چي گفتي ميا-خب..خب ...منم قبول كردم ميا كه ايون گفت شرو كردم به كل كشيدن جين هو- داري چيكار ميكني +دارم كل ميكشم جين هو-كل چيه +همين كه من كشيدم ميا-تو كه چيزي رو نكشيدي دوباره كل كشيدم و گفتم +همين كاري كه من كردم رو بهش ميگن كل كشيدن جين هو كوسن مبل رو به طرفم پرت كرد و گفت جين هو- ادا موغول ها رو در مياره +برو بابا خسته كتم رو برداشتم رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض كردم خودمو پرت كردم رو تخت همين كه چشم هام رو بستم چهره ي كوك اومد جلو چشمام لبخنداي خرگوشيش چشم هاي درشتش لبهاي صورتيش و همين باعث شد قلب من ضربان بگيره نميدونم اين حس چي بود گرم گرم و شيرين شيرين اينقدر شيرين كه نه ميتونم تنفش كنم و اينقدر داغ كه نميتونم قورتش بدم خدايا چي داره سرم مياد پس اون ا/ت سرحال و پر انرژي چي شد با فكر كردن به همبن ها چشم هام گرم شد و خوابيدم با اين كه امروز تعطيل بود بازم زود بيدار شده بودم از تو تختم بلند شدم دست و صورتم رو شستم و با لباس هاي خواب رفتم پايين با ميا و جين هو صبحونه خوردم و گفتم +امروز كه مدرسته نداريم...مدرسه نداريم ...كسي برنامه اي نداره ميا-نه م