متن آهنگ ماتم کده مهراب و فرزاد شجاعی ترانه و شعر آهنگ ماتم کده مهراب و فرزاد شجاعی لالایی بانوی این خونه ی تاریک لالایی بخواب آروم گل نازم لالایی بخواب دارم میام پیشت من واسه مرگم فقط بهونه میخواستم حالا که تو رفتی چاره ی دل تیغه میکشم رو این رگای بی صاحابی امشب با همه دردای رو سینم لالایی میخونم تو راحت بخوابی حلالم کن اگه خوب نبودم واست حلالم کن اگه اذیتت کردم بلند شو ببینم تو حق نداری بری تا نگی بهم حلالت کردم برنمیگردم خدایا تو دیگه چرا آخه مشتی تو میدونستی چقدر این درد بی رحمه یه دردایی تویِ دنیای نامردت هست که فقط یه مرد میفهمه همیشه آدما آرزو به دل میمیرن آرزو داشتی ای کاش آرزو نداشتی من از این دنیای بی احساس چی خواستم جز اینکه کنار من باشی مرده بانویِ شهر زیبای خفته داستان لیلی و مجنون دروغه اصلا کی گفته کور بشم الهی تا یه بار دیگه چشمام به عکسات نیفته پارچه های مشکی عکسای رو دیوار گلای خشکیده خنده هامو سیگار خاطرات مرده حرفهای مردم یه جفت چشای خیس تا صبح بیدار اینقدر دردام زیاد بود هی شاخ و برگ میداد این شاخه ی پوست کلفت فقط تبر میخواد یه دیوونه شدم که مهم نی آبروش میکشم همه عذابا رو به دوش بشکن همه عکسا رو شقایقا رو پر پر کن وقتی زندگی باهات بده تو هم بدتر کن مشت بزن مشت بزن مشت بزن به این سینه تو بزن خاتونِ من زخمات به دل میشینه دیگه نه گلایه ای دارم و نه دلگیرم یه جوری زخمه تنم نه می مونم نه میمیرم من از این دنیای بیشرف مگه چی خواستم نشدش خدا این اونی نبود که من میخواستم اشکای بعد نبودت رو تنم آواره بعد تو گفته بودم دنیا واسم دیواره دنیا بهت گفته بودم با من یکی کل ننداز زندگیِ من اینه دست انداز دست انداز تا یه جا اومد درست شه دوباره پاچیدم بپرسین دل ش

پاسخ به

×