بعداز چند دقيقه كه به هم اب پاشيديم برگشتم پشت سرم رو نگاه كردم كه ديدم
جانگكوك و بقيه ام اينجان من نميدونم ايه اومده كه من همه جا و هرروز بايد اينو ببينم
غرق فكر بودم گه تپش قلبم من رو به خودم اورد
كوك متوجه نگاهم رو خودش شد و صورتش رو برگردوند طرفم كه من فوري پشتم رو كردم بهش
دستم رو قلبم گذاشتم و گفتم:جون هركي دوست داري اينجوري تالاپ تولوپ نكن
نگاه كردم به اون دوتا دوست خلم كه داشت مث بچه ها بهم اب ميپاشيدن
يعني خاك توشرتون اينم كاره شما ميكنين
برگشتم به من نگاه كردن و گفتن
ميا-ا/ت ميايي سرسره خوش ميگذره
منم كه ميخواستم اينقدر نزديك كوك نباشم تا قلبم بي جنبه بازي درنياره قبول كردم
از استخر اومديم بيرون و رفتيم سمت سرسره
برگشتم پشت سرم رو نگاه كردم ببينم هنوز اونجان يا نه
كه ديدم اونها هم دارن ميان سمت سرسره ها
نزديكمون شدن و درست پشت سرمون وايسادن
به چه شانس ماهي دارم من مگه بد تر از اين هم ميشه
داشتم با خودم حرف ميزدم كه يكي پشت سرم اسممو صدا زد
برگشتم ديدم تهيونگ داره تو هوا دست تكون ميده و به بقيه هم ميگه ا/ت و اينا هم اينجان
و تازه فهميدن بدتر از اين هم ميشه
دستم رو بلند كردم و يعني مثلا تازه اينارو ديدم گفتم
+عه سلام شما هم اينجايين
يونگي-پ ن پ
تهيونگ اومد پيش ميا و گفت ميخوان با هم سوار سرسره بشن
منم نوبتم رو دادم به تهيونگ و رفتم اخر صف و نگو كه كوك هم اونجا بود
مث ادم سلام كردم و سرم رو اندخاتم پايين
واييييي چقدر من با شخصيت برخورد كرده بودم خودم كه كف كردم
از اونجايي كه بايد اين سرسره رو دونفري ميرفتن جين هو رو صدا كردم
+جين هو بيا ته صف دوتايي با هم بريم
به جاي جين هو يونگي جواب داد
يونگي-جين هو با من مياد
واح ديگه دستي دستي دوستا منو رو هوا بردن من موندم و دنياي
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت