67_ والفجر مقدماتی ( شهید ابراهیم هادی )
بسم الله الرحمن الرحیم راوی:علی نصرالله گردان کمیل،خط شکن محور جنوبی و سمت پاسگاه بود.یکی از فرماندهان لشکر آمد و برای بچه های گردان شروع به صحبت کرد: برادرها،امشب برای عملیات والفجر به سمت منطقه فکه حرکت می کنیم،دشمن سه کانال بزرگ به موازات خط مرزی،جلوی راه شما زده تا مانع عبور شود.همچنین موانع مختلف را برای جلوگیری از پیشروی شما ایجاد کرده. اما انشاءالله با عبور شما از این موانع و کانال ها،عملیات شروع خواهد شد. با استقرار شما در اطراف پاسگاه های مرزی طاووسیه و رشیدیه،مرحله اول کار انجام خواهد شد. بعد بچه های تازه نفس لشکر سیدالشهداء (ع) و بقیه رزمندگان از کنار شما عبور خواهند کرد و برای ادامه عملیات به سمت شهر العماره عراق می روند و انشاءالله در این عملیات موفق خواهید شد. ایشان در مورد نحوه کار و موانع و راه های عبور صحبتش را ادامه داد و گفت:مسیر شما یک راه باریک در میان میادین مین خواهد بود.انشاءالله همه شما که خط شکن محور جنوبی فکه هستید به اهداف از پیش تعیین شده خواهید رسید. صحبت هایش تمام شد.بلافاصله ابراهیم شروع به مداحی کرد اما نه مثل همیشه! خیلی غریبانه روضه می خواند و خودش اشک می ریخت. روضه ی حضرت زینب (س) را شروع کرد. بعد هم شروع به سینه زنی کرد،اولین بار بود که این بیت زیبا را شنیدم: امان از دل زینب (س) * چه خون شد دل زینب (س)* بچه ها با سینه زنی جواب دادند.بعد هم از اسارت حضرت زینب (س) و شهدای کربلا روضه خواند. در پایان هم گفت:بچه ها،امشب یا به دیدار یار می رسید یا بای مانند عمه سادات،اسارت را تحمل کنید و قهرمانانه مقاومت کنید. بعد از مداحی عجیب ابراهیم،بچه ها در حالی که صورت هایشان خیس از اشک بود بلند شدند.نماز مغرب و عشاء را خواندیم.از وقتی ابراهیم برگشته سای ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید