فیک سه شاتی جیمین pt 2
ات@ جیمین- ظرفو روی اُپن گذاشتم و رفتن ببینم صدا از کجاست. صدا از طبقه بالا میومد. یکزره ترسیدم. @خودت و جمع کن اتترس نداره کهمگه چی میتونه باشه. آروم آروم به سمت پله ها رفتم. صدا از اتاق منو جیمین میومد. هر چی نزدیک تر میشدم صدا واضح تر میشد. از پله ها بالا رفتم و پاورچین پاورچین به سمت در اتاق رفتم و گوشم رو به در چسبوندم. چیزی که میشنیدم رو باور نمیکردم. قلبم برای یک لحظه ایستاد. صدای ناله جیمین و یکی دیگه میومد. بدون وقفه درو باز کردم و رفتم تو. بله همون چیزی بود که حدس میزدم. یه دختر عوضی لخت روی تخت بود و جیمین تا ته داخلش بود و داشتن لذت میبردن. با دیدن اون صحنه قلبم هزار تیکه شد و به چشمای تیله ایم اجازه اشک ریخت رو دادم. بعد از سال ها که جیمین وارد زندگیم شده بود و دلیلی برای گریه نکردنم بود، الان کسی شده بود که به گریه من رو انداخت. @(گریان اما محکم) بهبهجناب پارکهقلذت میبرین؟ جیمین ویو: از وقتی که با ا/ت هستم تا حالا هیچ بار رابطه نداشتیم و هر وقت که میخوام انجام بدیم منو پس میزنه. نمیدونم چرا درک نمیکنه که من هم نیاز هایی دارم و باید براورده بشن. برای همین تصمیم گرفتم وقتی ات رفته بود برای پارتی لباس بخره با منشی کمپانی نیاز هامو براورده کنم. منشیرو دعوت کردم خونه و شروع کردم. در حین رابطه تمام مدت ات میومد جلوی چشمم و حس خیانت داشتم (خسته نباشی اقای پارک تازه حس خیانت بهت دست داده؟) اما با خودم میگفتم که این هیچی نیست و فقط یک نیازه که داره برطرف میشه و همیشگی نیست. هر وقت ات اماده بود انجامش میدیم.اره همین طور داشتم داخلش میکوبیدم که اتفاقی که نباید افتاد و ات وارد اتاق شد. داشت گریه میکرد و دیدنش توی اون وضعیت من رو میرنجوند. از دختره کشیدم ب