کپ مهم... خواهشا کمکم کنید

سلام من اومدم خواهر محدثه اممحدثه رفته تو اتاق اصلا در رو باز نمیکنهدیوونه شده حالش خوب بود از صبح به کل به هم ریختهداغونیم هممون نگرانشم می‌ترسیم خودشو نابود کنهفقط گریه میکنه نمیدونیم چیکار کنیمشما رو قسم میدم یه چیزی بگین بهش گوشیش دست منه بگین بهش میگم از پشت درباور کنین گریه هاش دلمون رو خون کردههمش تقصیر این پسره احمقهمن دلم میخواد ببینمش تا سرشو از تنش جدا کنمشماها عاجیا و داداشای محدثه هستین خیلی دوستون داره حتما به حرفتون گوش میدهبه مولا دیگه نمیدونم چی بگممن فقط اسم چنتا رو که بهم گفته میدونم یکی رضا یکی مهران و یاسین و مهراددوتا دختر هم گفت میترا و نازنینذیگه یادم نیستخواهش میکنم بگین چیکار کنمشماها یه چی بگینمیترسم یه بلایی سر خودش بیارهمیگفت داره زندگیم تموم میشه ولی فکرشم نمیکردم راس بگه خواهش میکنم من جون خواهرم به شماها بنده کمک کنید