داستان های بهار و روبی | این داستان : درخت بخشنده

داستان های بهار و روبی | این داستان : درخت بخشندهیکی بود، یکی نبود، درختِ بلندِ قشنگی بود که رو یه تپه زندگی می‌کرد و پسرکوچولویی رو خیلی دوست داشت.هر روز، پسربچه پیش درخت می‌اومد، برگ‌هاشو جمع می‌کرد و باهاشون تاج درست می‌کرد، بعد خودش رو پادشاه جنگل جا می‌زد و بازی می‌کرد.پسربچه از تنه‌ی درخت بالا میرفت، از شاخه‌هاش تاب می‌خورد و سیب‌های درختو می‌خورد.اونا با همدیگه قایم موشک هم بازی می‌کردن، و وقتی پسربچه خسته میشد، زیر سایه‌ی درخت دراز می‌کشید و می‌خوابید.پسربچه درخت رو خیلی خیلی دوست داشت.زمان گذشت، و....تهیه شده در روبی تی ویRoobi TVلینک اینستاگرام روبی: ?ینک یوتوب روبی: فرشته زرینقصه گو: باران کریمینویسنده: شل سیلوراشتاین