(قاتل متجاوز)ا/تاصلا حالم خوب نبود عزیز ترین کسم مرده بود برادرم اون برادرم کشت دوست پسری که از هرچیزی بهش اعتماد داشتم برادرم کشتلباس پوشیدم رفتم پیش تهیونگتق تق تهیونگ درو باز کرد(علامت ا/ت+ علامت تهیونگ_)+چطوری کشتیش؟_ا/ت من...+گفتم چطوری تونستی بکشیش(داد)تهیونگ ا/ت رو بقل کردهق های ا/ت شروع شد_من برادرتو نوشتم+اما اون هق بهترین دوستت بود هق_گفتم که نوشتمش_خب حالا گریه نکن بیا داخل+باشه(وات این ا/ت نبود تا چن دقیقه پیش هق میزد:/)شبداخل اتاق مشترکمون خوابیده بودیمتهیونگخوابم نمیبرد برگشتم دیدم ا/ت عین فرشته ها خوابیده همینجوری داشتم نگاش میکردم که رسیدم به پایین تنش یه دامن کوتاه داشت خیلی هورنی شدم(از این به بعد آسمات داره جنبه نداری نخون:/)آروم دستمو بردم لای دامنش داشتم پولی شو لمس میکردم و اون ناله میکرد میدونستم اون خوابش سنگینه پس کارم راحت تر شدآروم رفتم بالا سرش ش*و*ر*ت*ش رو درآوردم دوتا از دستامو داخلش کردم اونم ناله میکرد رفتم خودکار آوردم یه دفعه ای واردش کردم ا/تبا درد پایین تنم بیدار شدم +اههه ته آه بس کن_خفه شو+ته خواهش آه میکنم_گفتم خفه شوخودکار تا ته واردش کردمبعد یدفعه درش آوردم+ازت آه متنفرم آهپایان شرط پارت بعد ۱۵ لایک نشر اجباری^-^
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت