اولین فراگمان قسمت اول قفنوس

زمرد: تو منو وسط آتیش انداختی ، سرهات خیلی ترسیدم که اصلا نیایسرهات: من اصلا نمیرم کهزمرد: داداش چی شده؟مرد: اقا سرهات شهید شده?زمرد: اگه اونجا اتفاقی برات بیفته؟سرهات: صحیح و سالم از اونجا برمی گردم ، برگشتم هم بعدش ازدواج می کنیمرستم: نه از من پدر در میاد نه شوهرزمرد: گریه نکن باباماولفت: کافیه دیگه این نمی خوام و دوست ندارمازمرد: من پیشنهاد ازدواجتون رو قبول می کنم ، نرو؟سرهات: مگه میشه همچین چیزی زمرد ، این وظیفه وطنیمه ، من همیشه اینجا خواهم بود(تو قلبش)❤?.
ویدیوهای مرتبط